گل همیشه بهارم!
سلام آرام جانم!
امروز خوشبختی آمد روی ماه زندگی مرا بوسید
امروز ناز نفسهای تو راشنیدم و جولان کلمات را در حنجره تو...
امروز شعر شد لحظه های من و آمدنت قافیه را کامل کرد
امروز آفتاب انتظار من اندکی رخ نمود و تصویری از ظهور را نشانم داد
امروز قاب دل من، طرح داشتن تو را کامل کرد و قالیچه احساسم پر شد از نقشهای بی بدیل احساسی طرد!
دلم تو را می خواهد بیشتر و بیشتر و برای همیشه و همه وقت و پشت هر خیال و حس و آرزویی!
دلم تو را می خواهد تا به عاشقی هایم رنگ یقین بدهد و به امیدهایم رنگ واقعیت!
دلم تو را می خواهد که موج بزند در تالار چشمهایم ،پرده های حباب اشک
و ریشه بدواند بر تار و پود مژه هایم چشمه زلال شوق!
دلم تو را می خواهد تا پربکشد نگاهم تا آسمان تماشای تو!
و دلم تو را دارد هر بار که چشمهایت به روی اشتیاق صبح باز می شود و در حجم حسرت شب حریم می بندد
دلم تو را دارد هر بار که هرم نفسهایت از فاصله های دور جانم را تازه می کند و خواب چشمهایم را می رباید
دلم تو را دارد همیشه و همه وقت! هم اندازه بوی سیب در باغ خوشبختی و رایحه عشق در جان شب بوها!
پس همیشه ماندگار باش و بر این جان به بودن تو گره خورده ،قوتی همیشگی ببخش!
باید هم حسود باشد دنیا به داشتن تو! دارندگی است و برازندگی!
به همه دنیا داشتنت را فخر می فروشم و غبطه زمین و زمان را بر می انگیزم!
برای این همه خوشبختی گل همیشه بهارم باش!